یه مغازه هست رو شیشه اش نوشته: "اسنک، اسنک، کتلت"
کاش پول داشتم مغازه بغلیش رو میخریدم روش مینوشتم: "کتلت به گوشم"
لان بچه ۴ ساله از باباش گوشی مدل بالا میخواد!!!
بعد ما یه فامیل داشتیم اسمش رضا بود تا ۱۲ سالگی همیشه هرکی میگفت سکوت علامت رضاست، من فکر
میکردم علامتِ اونه, باید بهش احترام بذاریم!!
از بس من رفتم داروخونه و بجای بقیه پولم چسب زخم بهم دادن الان میتونم یه ارتش زخمی رو پانسمان کنم !
پس فردا ایــــــن مـــــوقـــــع خــــوابــــیـــــم...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
البته ســـــره کــلاس :))
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ!خعـــــــــــــلی
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ!
.
.
ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ!
فرق مدرسه و دانشگاه :
اگه به مدرسه دیر برسی مجبوری بری نیمکت آخر بشینی....
ولی اگه به دانشگاه دیر برسی مجبوری بری نیمکت اول بشینی....
يكي از فانتزيام اينه كه يه پيرمرد پولدار تصادف كنه من برسونمش بيمارستان و نجاتش بدم اونم با بچه هاش مشكل داشته باشه تمام زندگيش به نام من بزنه و بميره .وقتي بچه هاش منو پيدا ميكنن كه پولا بگيرن همه چيز بندازم جلوشون بگم برداريد نامردها اوني كه با ارزش بود پدرتون بود
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: طنز ، ،